شعر در مورد اسم هما
شعر در مورد اسم هما ,شعر درباره اسم هما,شعر برای اسم هما,شعر در باره اسم هما,شعر با اسم هما,شعر درمورد اسم هما,شعر با کلمه هما,شعر با کلمه ی هما,شعری در مورد اسم هما,شعری درباره اسم هما,شعری برای اسم هما,شعر درباره ی اسم هما,شعر در مورد نام هما,شعر برای نام هما,شعر درباره نام هما,شعر با نام هما,شعر درمورد نام هما
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد اسم هما برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
هما، به کلبه ویران ما، نمی آید
به آشیان فقیران، هما نمی آید
شعر در مورد اسم هما
شود رزق هما گر استخوان من، زبیتابی
عجب دارم دگر در استخوان مغز هما بندد
شعر درباره اسم هما
تو سعی کن که به سعادت رسیدگان پیوند
که استخوان به هما چون رسد هما گردد
شعر برای اسم هما
استخوان من اگر رزق هما خواهد شدن
سایه بال هما ابر بلا خواهد شدن
شعر در باره اسم هما
ستمکش هوس نارسای اقبالم
باستخوان رسدم کار تا هما برسد
شعر با اسم هما
چون هما رزقش استخوان سازند
به سعادت کسی که مغرورست
شعر درمورد اسم هما
خود من جعل المهوم هما
از لفظ رسول خوانده استم
شعر با کلمه هما
هما از سایه ام کسب سعادت می کند صائب
نه بی مغزم که دولت از پر و بال هما جویم
شعر با کلمه ی هما
ایکه از مایه سعادت خویش
سایه بخش هما فرستادی
شعری در مورد اسم هما
عالم اقبال محو پرده ادبار ماست
صد هما گم کرده در بال مگس آئینه را
شعری درباره اسم هما
زبیمغزی شکوه سلطنت شد ننگ کناسی
بجای استخوان گه خورده میگردد هما اینجا
شعری برای اسم هما
بقدر جاه و حشم انفعال در جوش است
هما کجاست مگس دیده اند دنیا را
شعر درباره ی اسم هما
از قناعت بود ما را دستگاه همتی
چون هما در ظل بال خود کرم داریم ما
شعر در مورد نام هما
ای غره اقبال سرانجام تو شرم است
مرگت بته بال هما سایه بوم است
شعر برای نام هما
بر بساط پایه وهم آنقدر تمکین مچین
سلطنت را سایه بال هما زنجیر پاست
شعر درباره نام هما
بر ما هوس بال هما سایه نیفگند
صد شکر که این زنگ زآئینه ما رفت
شعر با نام هما
معنی دولت سراپا صورت افتادگیست
از تواضع سایه بال هما افتاده است
شعر درمورد نام هما
با بخت سیه یاد شب عید ندارم
یارب چه هما بر سر من سایه فگن رفت
شعر در مورد اسم هما
هشدار که در سایه دیوار قناعت
خوابیست که در خواب پر و بال هما نیست
شعر برای اسم هما
منت سایه اقبال زآتش کم نیست
گر هما بال گشاید بسر من تیغست
شعر درباره اسم هما
فقرم به بساطیکه کند منع فضولی
نتوان بتصنع پر تصویر هما بست
شعر با اسم هما
در کارگاه دولت شور حشم شگون نیست
یکسر خروش چغد است هر جا هما نشیند
شعر در باره اسم هما
کم نیست کمال فقر از دام هوس رستن
بگذار که این پرواز در بال هما باشد
شعر درمورد اسم هما
نور انصاف گر این است که شاهان دارند
سایه در بال هما سوخته یا میسوزد
شعر با کلمه هما
ننگ هوس نمیکشد دولت بی زوال ما
بر در کبریای فقر نام هما که میبرد
شعر با کلمه ی هما
گو وهم سوده باشد بر چرخ تاج شاهان
سعی هما بلندی پیش مگس ندارد
شعری در مورد اسم هما
نیست اقبال جز اسباب ندامت دربار
عبرت از بال هما بال مگس میگیرید
شعری درباره اسم هما
زچرب و خشک بهر استخوان سراغی
هست هما وگرنه چرا مایل گدا نشود
شعری برای اسم هما
نگردد سایه بال هما دام فریب من
هنوزم استخوان جوهر زنقش بوریا دارد
شعر درباره ی اسم هما
سلامت آئینه دار سعادت است بشرطی
که استخوان کسی در ره هما ننشیند
شعر در مورد نام هما
دمیده شش جهت اقبال آفتاب ازل
زتیره روزی بال هما که میپرسد
شعر برای نام هما
طبع ترا مباد فضول هوس کند
میراث سایه ئی که زبال هما رسید
شعر درباره نام هما
حرص مقلد آخر محروم عافیت ماند
بالین راحت از خلق فکر پر هما برد
شعر با نام هما
سواد انتظار جاه تا چشمت کند روشن
بعبرت استخوان کن سرمه و بال هما بنگر
شعر درمورد نام هما
بال هما زشش جهتم سایه افگن است
اقبال گو کلاغ به بخت سیاه گیر
شعر در مورد اسم هما
بپرواز هوا تا کی عروج آهستگی غفلت
حضیض قدر جاه از سایه بال هما بنگر
شعر درباره اسم هما
چون هما بر قسمت منحوس من باید گریست
شد سعادتها ضمان تا استخوانی یافتم
شعر برای اسم هما
باغ اقبالست گر بخت سیاهم خون شود
صد هما طاوس حیرت از کلاغ بسملم
شعر در باره اسم هما
از بال هما کیست کشد ننگ سعادت
(بیدل) زسرمایه ما نشود سایه ما کم
شعر با اسم هما
اقبال پرگشائی بخت سیاه داشت
از سایه هما بکلاغی رسیده ایم
شعر درمورد اسم هما
در مقامی کارزوها بسمل حسرت کشی است
ای هما کم نیست از یک عالم اسباب استخوان
شعر با کلمه هما
مشو مغرور بنیادی که پرواز است تعمیرش
زغفلت چند خواهی تکیه بر بال هما کردن
شعر با کلمه ی هما
پر هما چه کند بخت اگر دگرگون شد
اطاقه است دم ماکیان چو واژون شد
شعری در مورد اسم هما
گر چنین باشد فشار حسرت بال هما
مغزها آخر زخشکی استخوانی میشود
شعری درباره اسم هما
فطرت نمی پسندد منظور جاه بودن
تا استخوان بمغز است باب هما نباشد
شعری برای اسم هما
تا کی از استخوان پوچ زحمت بی حلاوتی
کاش مصور هوس جای هما مگس کشد
شعر درباره ی اسم هما
بچندین شعله میبالد زبان حال مشتاقان
که یارب بر سر ما دود دل بال هما باشد
شعر در مورد نام هما
جنون بینوایان هر کجا بخت آزما گردد
بسر موی پریشان سایه بال هما گردد
شعر برای نام هما
استخوان بندی اوهام زبس بیمغز است
آرزوها همه بر بال هما می پیچد
شعر درباره نام هما
ای هما پرواز شوخی محو زیر بال گیر
ظلمتستانست اینجا سایه را پوشیده اند
شعر با نام هما
در خور جهد است حاصلها که از بهر هما
سایه میسوزد نفس تا استخوانی میشود
شعر درمورد نام هما
طعمه درد اگر رسد در کام
هر مگس همسر هما گردد
شعر در مورد اسم هما
چو بخت نیست باقبالت اشتلم چه بلاست
زرشک سایه نباید پر هما کندن
شعر درباره اسم هما
سرمایه اظهار بقا هیچکسی کن
پرواز هما یمن ندارد مگسی کن
شعر برای اسم هما
ای هما کام هوس از ما نخواهی یافتن
مغزداران حقیقت فارغ اند از استخوان
شعر در باره اسم هما
ما اسیران را بسامانگاه اقبال فنا
تیغ قاتل سایه بال هما خواهد شدن
شعر با اسم هما
بیمغز جز شکست زدولت نمی کشد
از سایه هما چه برد بهره استخوان
شعر درمورد اسم هما
بیدماغ فرصتم سودائی اقبال کیست
تا هما آید بپرواز استخوان خواهم شدن
شعر با کلمه هما
هوس کلاه شاهی زسرت برآر (بیدل)
بچه نازد استخوانی که برو هما نشسته
شعر با کلمه ی هما
استخوان چرب و خشکی هست کز خاصیتش
سگ توجه بر گدا دارد هما بر پادشاه
شعری در مورد اسم هما
باین طالع چه امکانست یابم بار اقبالی
مگر از استخوانم نامه بر بال هما بندی
شعری درباره اسم هما
عالمی از عجز ما چیده است سامان غرور
کرد ما را سایه بال هما افتادگی
شعری برای اسم هما
جز این که خورد کند حرص استخوان ترا
دگر زسایه بال هما چه میجوئی
شعر درباره ی اسم هما
زین اثرها کز سعادت خفته در بال هما
بر پر طاوس بایستی دوکان مشتری
شعر در مورد نام هما
بمرگ نیز همان حب جاه خلق بجاست
مگر هما برد از استخوان گرانجانی
شعر برای نام هما
پیوسته هما گوید: یکیست یگانه
تا در طرب آرد به هوا بر ورشان را
شعر درباره نام هما
هر که او در سایه فر هما مأوا گرفت
گرچه گنجشکی بود شهباز گردد عاقبت
شعر درمورد نام هما
هر زمان عشق هما سایه مرا می گوید
که تو شاهین جهانی منشین بر مردار
شعر با نام هما
ای هما سایه قدم از در من بازمگیر
سایه عالی خویش از سر من بازمگیر
شعر در مورد اسم هما
آن هما سایه چو می دید که ما می بالیم
بچه خویش همی داشت بپر پوشیده
شعر برای اسم هما
این هما سایه که مرغان سپید ارواح
حوصله پر زسیه دانه خالش دارند
شعر درباره اسم هما
قانع به استخوانم و از سایه تاجبخش
با همتی که بال هما می دهد به دل