شعر در مورد پلیس
شعر در مورد پلیس ،شعر در مورد پلیس راهنمایی و رانندگی،شعر در مورد پلیس برای کودکان،شعری در مورد پلیس،شعر کودکانه در مورد پلیس،شعر درباره پلیس،شعر در مورد همیار پلیس،شعر طنز در مورد پلیس،شعر کودک در مورد پلیس،شعری درباره پلیس،شعر کودکانه درباره پلیس،شعر درباره ی پلیس،شعر کودک درباره پلیس،شعر پلیس،شعر پلیس چه مهربونه،شعر پلیس برای کودکان،شعر پلیس برای پیش دبستانی،شعر پلیس راهنمایی،شعر پلیس مهد کودک،شعر پلیسی،شعر پلیس مهربون،شعر پلیس راهنمایی رانندگی،شعر پلیس برای بچه ها،شعر پلیس چه مهربونه شبا بیدار میمونه،شعر پلیس برای کودکان پیش دبستانی،شعر پلیس کودکانه،شعر پلیس برای کودک،شعر پلیس کودکان،شعر در مورد پلیس برای کودکان،شعر پلیس برای مهد کودک،شعر پلیس پیش دبستانی،شعر پلیس برای پیش دبستان،شعر پلیس برای پیش دبستانی ها،شعر پلیس راهنمایی و رانندگی،شعر پلیس در مهد کودک،شعر پلیسی کودکانه،شعر طنز پلیسی،شعر آقا پلیس مهربون
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد پلیس برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
آماده باش داده اند
هلال احمر
نیروی انتظامی
پلیس راه
آماده باش اند
بیمارستانها
جناب عزرائیل
مرده شورهای محترم
جنگ جهانی شروع نشده است
داریم به سفرهای نوروزی می رویم
شعر در مورد پلیس
کیم چیم تفنگ دارم
قطار قطار فشنگ دارم
شب ها که مردم میخوابن
خواب نمیاد به چشم من
همیشه بیدار میمونم
مواظب شهرمونم
هرکی خلافکاری کنه
یا مردم آزاری کنه
یهو میرم مثل پلنگ
میگیرمش مثل تفنگ
شعر در مورد پلیس راهنمایی و رانندگی
شبا که ما میخوابیم آقا پلیسه بیداره
ما خواب خوش میبینیم اون دنبال شکاره
آقا پلیس زرنگهبا دزدا خوب میجنگه
ما هم اونو دوست داریم بهش احترام میزاریم!!
اونیکه شبا بیداره , لباس یشمی داره
مواظب شهر ما , مواظب خونه هاست
پلیسه مهربونه ,همیشه خوش زبونه
اونکه تفنگ داره , کلاه و فشنگ داره
با آدمای بدکار , با دزدای خطا کار
دشمنه و میجنگه , آقا پلیسه زرنگه
وقتی توی خیابون ماشین میاد چپ و راست
پلیس راهنمایی مواظب بچه هاست
بچه خوب همیشه از خط کشی رد می شه
شعر در مورد پلیس برای کودکان
پلیس شهر خوب ما دوست گل و شاپرک و بچه هاست
وقتی که ما تو خوابیم مواظب خونه ما، شهر ماست
شعری در مورد پلیس
اونیکه شبا بیداره , لباس یشمی داره
مواظب شهر ما , مواظب خونه هاست
پلیسه مهربونه ,همیشه خوش زبونه
اونکه تفنگ داره , کلاه و فشنگ داره
با آدمای بدکار , با دزدای خطا کار
دشمنه و میجنگه , آقا پلیسه زرنگه
وقتی توی خیابون ماشین میاد چپ و راست
پلیس راهنمایی مواظب بچه هاست
بچه خوب همیشه از خط کشی رد می شه
شعر کودکانه در مورد پلیس
دزد و پلیس
هر دو
دست بند به دست !!!
رقص ِ زنجیر
میان واژه های منقلب …
مغلوب می شود!!!
از این دست
به آن دست …
شعر درباره پلیس
فردای آن شبی که ندیدم تو را عزیز
نیروی انتظامی دل حکم گور داشت
شعر در مورد همیار پلیس
پلیس چه مهربونه
شبا بیدار می مونه
دزدای ناقلا رو
می گیره دونه دونه
تو دست اون تفنگه
یک بیسیم قشنگه
لباس تنش سبزه
خیلی خیلی زرنگه
می گرده تو کوچه ها
دور و بر خونه ها
تا با خیال راحت
خوب بخوابن بچه ها
شعر طنز در مورد پلیس
دایی من پلیسه پلیس راهنمایی
منم میخوام پلیسشم همکار خوب دایی
برای رانندهها وقتی حواسشون نیست
یا وقتی بد میرونن سوت بزنم بگم: «ایست»
سلام خسته نباشین گواهینامه، بیمه.»
اگه نداشته باشن زودی بشن جریمه
شعر کودک در مورد پلیس
پلیس راهنمائی مبصر کلاس خیابانهاست
بیائید دوباره سعی کنیم
شاگردان خوب این کلاس شویم
شعری درباره پلیس
انار، دونه دونه
پلیس چه مهربونه
شب تا سحر بیداره
چه کار سختی داره
شب که می شه تو کوچه ها می گرده
روز که می شه کجا می ره
هی بالا و پایین می ره
به فکر رفت و آمد ماشین هاست
به این می گه برو به چپ
به آن می گه برو به راست
راه می ره و سوت می زنه
دوست تو و دوست منه
شعر کودکانه درباره پلیس
ای کودکان عزیزان گلهای خوب ایران
بگید پلیس نامی نیروی انتظامی
ما از شما ممنونیم قدرتونو میدونیم
زحمتکشان ایران خدا نگهدارتان
شعر درباره ی پلیس
سر چهار راه ها
یا هرکجا که پلیس راهنمائی دیدید
برایش دست تکان بدهید
خستگی اش کاهش می یابد
شعر کودک درباره پلیس
راننده ها اگر
با پلیس مهربانتر باشند
پلیس هم با آنها
مهربانتر می شود
و بالعکس
بیشتر راههای زندگی
دو طرفه است
شعر پلیس
…ای کاش دنیا
به اولین سلامت ختم می شد
تا هرگز نمی کشید
کروکی جدایی را
پلیس زمان
بر آبگینه موروثی چشمانم
وطاقدیس دل ترک خورده ام…
شعر پلیس چه مهربونه
بار دیگر لاله ها از خاک روئیدن گرفت
غنچه، پیراهن شکاف انداخت، خندیدن گرفت
نغمه داوود یر دادند مرغان چمن
عطر گل در کوچه های شهرپیچیدن گرفت . . .
شعر پلیس برای کودکان
نتوانستم به فتح دیدگانت برخیزم “
نوشته را نشان پلیس میدهند …
شاید بتواند ردی از من بیابد …
مثل هوا بالا می روم …پائین می آیم …
شعر پلیس برای پیش دبستانی
رفیقان شهر ما زندان ندارد
پلیس و قاضی و دژبان ندارد
شعر پلیس راهنمایی
تو اتوبان دلم با آخرین سرعت بتاز
بی پلیس و گشت نامحسوس من دیوونتم
شعر پلیس مهد کودک
از موریانه ها که ترافیک ساختند
سعیِ پلیس، پیش درختان عقیم شد
شعر پلیسی
پلیس راه . توقف ز ترس راه خراب
و هول دیر رسیدن ، مهیب چون کابوس ….
شعر پلیس مهربون
پلیسِ تاریخ؛
گوشهایم را به برفِ آتش
و لبهایم را به هفته های دور
دست بند می زند!
شعر پلیس راهنمایی رانندگی
پلیس در می زند
من شعرها را پنهان میکنم
در گوشههای ناپیدای دفترم
شعر پلیس برای بچه ها
همه پلیس های ضد شورش دنیا
را هم که جمع کنی
باز
دلتنگی ات
در دلم
سر به شورش می گذارد…
شعر پلیس چه مهربونه شبا بیدار میمونه
پلیس در می زند
من خود را در سطرها مچاله میکنم
میترسم
قطراتی از انسانیت در من لخته مانده اند
من سخت می ترسم
شعر پلیس برای کودکان پیش دبستانی
یا در پی انتخاب مرئوس و رئـیس
کی بگمارم نیروی مخصوص پلیس؟
شعر پلیس کودکانه
پلیس در میزند
تمام کثافتی که سالها بالا آوردهام را
قورت میدهم
تمام انسانیت خویش را
من تمام خویش را
قورت میدهم
شعر پلیس برای کودک
خودکارِ سیاه و هوس سایه نویسی
مضنون حقیقی و معمای پلیسی
شعر پلیس کودکان
دائم به خودت بگو برو نه نه به ایست
دنبال پلیس هستی او هم نیست
تردید همیشه چهارراهی است درآن
هر لحظه چراغ قرمز وسبز یکی است
شعر در مورد پلیس برای کودکان
چند ساعت تو کوچه ها
مشغول پرسه زدن
ماشین پلیس میاد
عاشقا اینو میگن
شعر پلیس برای مهد کودک
درهجوم همواره بر رفتارِ پیس
چاره اش از سادگی،گشته پلیس
شعر پلیس پیش دبستانی
در جاده های بغض آلود گلو
این روزها ، از کنار واژه ای دگر
هیچ واژه ای نمی کند گذر
انگار که در کنترل پلیس نامحسوسند
شعر پلیس برای پیش دبستان
کاش جای شاعر شدن
پلیس قدرتمند بودم
آنوقت
خطوط ممتد جاده ها را پاک میکردم
تا پدر هر کجای دنیا که باشد
دور بزند
به خانه برگردد.
شعر پلیس برای پیش دبستانی ها
عبور نابینایی
بدست پلیس از خیابان
تصادف ماشین ها
شعر پلیس راهنمایی و رانندگی
دزدان سوت را میزنند
پلیس ها هم سوت را میزنند
داورها نیز هم چنان
من نه دزدم
نه پلیس
نه داور
بااین حال
نمیدانم چرا گاهی
من هم سوت میزنم!!
شعر پلیس در مهد کودک
پلیس آمد و من را با خودش برد
به جرم با تو بودن
به جرم یک هم آغوشی در خواب
به جرم یادت را بوسیدن
و من را زندانی کرده اند
در خاطراتت
شعر پلیسی کودکانه
عاشقانی که از پلیس می ترسند
پلیس هایی که باران فراری شان داد
شعر طنز پلیسی
روزی که پلیس مامور تلبیس بود
روزی که ابلیس تنها قدیس بود
شعر آقا پلیس مهربون
آخر یک روز مرا می کشی
و پلیس ها،خیلی زود به تو مظنون می شوند
چرا که روی نگاهم،
اثرانگشت حلقه ات جا خواهد ماند… .
شعر در مورد پلیس
ای سبزپوشان سپید دل
ای حماسه سازان پیروز
ای سنگرداران همیشه بیدار
ای نشان های سرافرازی بر دوش
شعر در مورد پلیس راهنمایی و رانندگی
نیروی انتظامی باید اقتدار، عزت نفس و رحمت و مهربانی داشته باشد.
شعر در مورد پلیس برای کودکان
از آسمان عرفان، تابنده اختری رفت / وز کنج علم و ایمان، ارزنده گوهری رفت
سرباز پیشتازی از خیل عشقبازان / از صفحه ی شجاعت یکتا دلاوری رفت . . .
شعری در مورد پلیس
کوله بارى پر زمهر انبیا دارد شهید / سینهاى چون صبح صادق، باصفا دارد شهید
این نه خون است اى برادر بر لب خشکیدهاش / بر لب خونرنگ خود، آب بقا دارد شهید
شعر کودکانه در مورد پلیس
سلام گرم و پرشورم به مردان نظامی
به آن جان برکفان سبزپوش انتظامی
شعر درباره پلیس
امید به روزی که دزد و پلیس بشه یه بازی بازنشسته بشه قاضی
با یه لقمه نون و پنیرم بشه بسازی، عشقی که توش نون و بوقلمونی نمیشناسی