شعر در مورد قفس
شعر در مورد قفس ,شعر در مورد قفس و پرنده,شعری در مورد قفس,شعر در مورد پرنده در قفس,شعر درباره قفس,شعر کوتاه در مورد قفس,شعر در مورد رهایی از قفس,شعر نو درمورد قفس,شعری درباره قفس,شعر در مورد پرنده و قفس,شعر درباره پرنده در قفس,شعری درباره ی قفس,شعر نو درباره قفس,شعر درباره ی قفس,شعر زیبا درباره قفس,شعر قفس تنهایی,شعر قفس,شعر قفسم را مشکن,شعر قفس و پرنده,شعر قفس بهار,شعر قفس پرنده,شعر قفس تن,شعر قفس خالی,شعر قفس عشق,شعر قفس دنیا,شعر در مورد قفس و پرنده,شعر پرندهای قفسی,معنی شعر قفس تن
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد قفس برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
نفس در این قفس از من گرفته آسمانم را
تو را میخواهم و عشق تو پُر کرده جهانم را
شعر در مورد قفس
زندگی توی قفس یا مرگ بیرون از قفس ؟
دومی ! چون اولی دارد مرا دق می دهد
شعر در مورد قفس و پرنده
چه خوش است حال مرغی که قفس ندیده باشد
چه نکوتر آنکه مرغــی ز قفـس پریده باشد
شعری در مورد قفس
پـر و بـال ما بریدند و در قفـس گشـودند
چه رها چه بسته مرغی که پرش بریده باشد
شعر در مورد پرنده در قفس
همین، تا پر گشودم از قفس ها سر در آوردم،
غلط کردم به شوق باغ ، گویا پر در آوردم
شعر درباره قفس
چنان که از قفس هم دو یا کریم به هم
از آن دو پنجره ما خیره می شدیم به هم
شعر کوتاه در مورد قفس
در کنج قفس بوده اگر، باز پریده است
آن کس که ز خود رفته و تا عشق رسیده است
شعر در مورد رهایی از قفس
مثل بیدی زلف ها را ریختی بر شانه ها
گاه وقتی در قفس باشی رهاتر می شوی
شعر نو درمورد قفس
واکرد درهای قفس را گفت: مختاری!
ترجیح دادم دست روی دست بگذارم
شعری درباره قفس
از این به بعد به رویم در قفس مگشای
چرا که طوطی این قصه پیش از این مرده است
شعر در مورد پرنده و قفس
عاقبت می شکند این قفس آرام آرام
می برد از تن عشقم _ نفس آرام آرام
شعر درباره پرنده در قفس
ما دو مرغ عشق، اما تا همیشه در قفس
ما جدا از هم غم انگیزیم، با هم بیشتر
شعری درباره ی قفس
درد را در قفس سینه فشردیم ,دریغ!
دل خود را به کف غصه سپردیم,دریغ!
شعر نو درباره قفس
نشو پرنده ی خوبم به این قفس دربند
منم اسیر ِ قفس ؛ بی نگاه ؛ بی لبخند
شعر درباره ی قفس
در قفس بگشایید تا نشان بدهم
پرندگان قفس نیز بال و پر دارند
شعر زیبا درباره قفس
چید بالم را و درهای قفس را باز کرد
روز آزادیست از شبهای زندان سختتر
شعر قفس تنهایی
تویی آن آسمان صاف و روشن
من این کنج قفس مرغی اسیرم
شعر قفس
در این فکرم من و دانم که هرگز
مرا یارای رفتن زین قفس نیست
شعر قفسم را مشکن
آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد؟
بال وقتی قفس پر زدن چلچله هاست
شعر قفس و پرنده
چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانیست
روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم
شعر قفس بهار
لیوانی آب باشد و خُردهای نان و دستهای تو …
هیچ پرندهای به اندازهی من این قفس را دوست ندارد…!
شعر قفس پرنده
ای پرنده زیبا
اسیر زیباییات شدهام
مرا به قفس انداخته ای
شعر قفس تن
توئی آن آسمان صاف و روشن
من این کنج قفس، مرغی اسیرم…
شعر قفس خالی
تو که سقف قفست شکسته،
پس چرا پرواز نمی کنی؟
شعر قفس عشق
پروازِ هیچ پرندهای را حسرت نمیبرم
وقتی قفس چشمهای تو باشد.
شعر قفس دنیا
دلم پرندۀ غمگینی ست در قفس افکار عاشقانهام،
کجاست درختان سبز آغوشت؟!
شعر در مورد قفس و پرنده
عالمی را الفت جسم از عدم دلگیر کرد
بر قفس پرورده بیرون قفس تنگی کند
شعر پرندهای قفسی
کبک مهرم کز قفس بیرون شوم
هم قفس را آشیان خواهم گزید
معنی شعر قفس تن
شهره مرغی به شهر بند قفس
قفس آبنوس لیل و نهار
شعر در مورد قفس
ای بوده حبس در قفس طبع وز خرد
ناگه قفس شکسته و زی آشیان شده
شعر در مورد قفس و پرنده
منم که دام بلایم رهایی قفس است
وداع زندگیم در جدایی قفس است
شعری در مورد قفس
چو کعبه گرد قفس طوف می کند شب و روز
دگر چه چون دل صائب فدایی قفس است؟
شعر در مورد پرنده در قفس
صیاد عشق اگر نگشاید در قفس
خود را ز بال خود به قفس می توان کشید
شعر درباره قفس
گر ببینم روی گل را صبحگاهی در قفس
خط آزادی شود هر مد آهی در قفس
شعر کوتاه در مورد قفس
در مرغ و قفس خیره چرا میمانی
بشکن قفس ای مرغ کز آن مرغانی
شعر در مورد رهایی از قفس
چون پیش قفس رسی بدانی :
کان مرغ بجاست، یا پریده؟
شعر نو درمورد قفس
نارسائی قفس شکوه کیست
خامشی پیچش صد طومار است
شعری درباره قفس
زقید سخت جانیها مپرسید
شرار ما قفس فرسود سنگیست
شعر در مورد پرنده و قفس
مرغی که آسمان قفس بود میهمان
بنگر قفس شکست و سوی آشیانه شد
شعر درباره پرنده در قفس
گردم این نه قفس نمییابد
گر بزیر پرم کنند آزاد
شعری درباره ی قفس
دسته بندید اگر گل این باغ
قفس بلبلان جدا مبرید
شعر نو درباره قفس
دلش آزادیم نمی خواهد
قفس است آرزوی صیادم
شعر درباره ی قفس
بلائی چو تکلیف پرواز نیست
قفس بشکند گر برنجد پرم
شعر زیبا درباره قفس
قفس آهنین کنند و در او
مرغ یاقوت پیکر اندازند
شعر قفس تنهایی
دلم دربند تنهایی بفرسود
چو بلبل در قفس روز بهاران
شعر قفس
این است جواب آن کجا گفتم
«کی باشد کاین قفس بپردازم »
شعر قفسم را مشکن
قفس بلبلان سیمین بال
سقف این سبزبام طارم کن
شعر قفس و پرنده
قفس من سواد شهر بود
بال من پره بیابان است
شعر قفس بهار
بال قفس آلودسزاوارچمن نیست
این مرغ مگر بال دگرداشته باشد
شعر قفس پرنده
بلبلانی که چمن مشتاقند
در قفس بال زنان می باشند
شعر قفس تن
عرفی اگر شاهی اگر ممتحن
گر قفس آراسته در چمن
شعر قفس خالی
قفس نه جز قفس است، ار چه سیم و زر باشد
که صحن تنگ همانست و بام تنگ همان
شعر قفس عشق
من مرغکی پربسته ام زان در قفس بنشسته ام
گر زان که بشکستی قفس بنمودمی پرواز را
شعر قفس دنیا
خسرو تن بیجانت به گلزار زمانه
مرغیست که او از قفس سینه پریده ست
شعر در مورد قفس و پرنده
خسروا، بلبلی آخر، به قفس هم خوش باش
دور گردونست، همه باغ و گلستان نبود
شعر پرندهای قفسی
من اسیرم ز گلم باده مده
در چمن مرغ قفس را چه گذر
معنی شعر قفس تن
از من ادراک تو بدان ماند
کابلهی کرده باد را به قفس
شعر در مورد قفس
صنما، خسروم آخر به قفس مانده اسیر
تا کی از دور در آن کنجد خالت بینم
شعر در مورد قفس و پرنده
چه خوش می نالد اندر عشق خسرو
چو بلبل در قفس وقت بهاران
شعری در مورد قفس
چون مرغ وحشی از قفس تن رمیده شد
آن دل، که در پناه رخش آرمیده بود
شعر در مورد پرنده در قفس
آهنینست دلت ورنه ببخشی بر من
چون ببینی که ز غم در قفس فولادم
شعر درباره قفس
زین کهنه قفس باز نگردیم و ز بندش
تا سوی فلک فرصت پرواز بدیدیم
شعر کوتاه در مورد قفس
بوی بهار در قفس غنچه داغ شد
از بسکه تنگ کرد چمن را فغان ما
شعر در مورد رهایی از قفس
آزادیت ساز نفس آنگه غم دام و قفس
با این غبار پرفشان گم کرده پروازی چرا
شعر نو درمورد قفس
از تماشاگاه دل ما را سر پرواز نیست
طوطی حیران ما داند قفس آئینه را
شعری درباره قفس
سعی آرامت قفس فرسوده ابرام کرد
سر نمی دزدی زمانی در پر بسمل چرا
شعر در مورد پرنده و قفس
گر مدعای مرغ نفس آرمیدن است
دام و قفس خوش است زپرواز آشنا
شعر درباره پرنده در قفس
فغان که داد رهائی نداد وحشت هم
چو رنگ شمع قفس گشت پرکشادن ما
شعری درباره ی قفس
بکام دل مژه نکشود سرگرانی حیرت
زناتمامی صیقل قفس شد آینه ما
شعر نو درباره قفس
الفت قفس زندگی پا بهوائیم
باید چو نفس ساخت بغربت وطنیها